امام صادق ( ع ) با بعضی از اصحاب برای تسلیت به خانه یکی از خویشاوندان میرفتند . در بین راه بند کفش امام صادق ( ع ) پاره شد ، به طوری که کفش به پا بند نمیشد . امام کفش را به دست گرفت و پای برهنه به راه افتاد.ابن ابی یعفور - که از بزرگان صحابه آن حضرت بود - فوراً کفش خویش را از پا درآورد ، بند کفش را باز ، و دست خود را دراز کرد به طرف امام ، تا آن بند را بدهد به امام که امام با کفش برود و خودش با پای برهنه راه را طی کند . امام با حالت خشمناک ، روی خویش را از عبدالله برگرداند ، و به هیچ وجه حاضر نشد آن را بپذیرد و فرمود :
" اگر یک سختی برای کسی پیش آید ، خود آن شخص از همه به تحمل آن سختی اولی است . معنا ندارد که حادثهای برای یک نفر پیش بیاید و دیگری متحمل رنج بشود. "
دریافت
حجم: 559 کیلوبایت
توضیحات: کتاب داستان راستان